یک سری قیمت ها در هر نمادی وجود دارد که قیمت های خاصی هستند، رشد و یا رکود قیمت به این قیمت ها عکس العمل نشان می دهد. به محدوده قیمتی در نزدیکی این قیمت ها محدوده مقاومتی، حمایتی گفته می شود. این محدوده ها همانند محدوده های حاصل از رسم خط روند؛ در تحلیل تکنیکال نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. برخی از استراتژی های معاملاتی یا ستاپ های معاملاتی کلا بر پایه ی این محدوده ها بنا نهاده شده اند. محدوده های مقاومتی و حمایتی می توانند به صورت استاتیک (محدوده افقی) و یا دینامیک (محدوده های سیب دار) باشند. که روش تشخیص هر کدام متفاوت بوده و هر کدام نیز از اهمیت خاصی در تحلیل پرایس اکشن دارد، در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. اگر میخواهید بدانید که پرایس اکشن چیست؟ می توانید مقاله آن را در سایت حامی تریدر مطالعه کنید.

محدوده قیمتی استاتیک؛ حال اینکه این قیمت ها از کجا ناشی می شوند و یا چرا ایجاد می شوند را توضیح می دهیم. فکر کنید قیمت یک نماد و یا زوج ارزی که تا به امروز هیچ سابقه ای ندارد، هیچ عوامل سیاسی و یا اقتصادی بیرونی نیز در قیمت آن دخیل نیست، در حال رشد بوده و به صورت صعودی حرکت می کند. اکثرا برخی از قیمت ها بخصوص قیمت های رند یک نوع اثر روانی بر دارندگان سهام ایجاد می کند، که شاید این دیگر بیشترین قیمت ممکن این سهام باشد برای همین اقدام به فروش کند. این باعث توقف حرکت صعودی شده و یا در برخی موارد باعث افت قیمت می شود.

حال بعد از مدتی دوباره بعد کم شدن هیجان فروش کاربران احساس می کنند که سهام ارزنده تر از این قیمت بوده و شروع به خرید می کنند و شاید قیمت از قیمت قبلی نیز بالاتر رود. اما چه قیمت به قیمت قبلی برسد و یا چه از آن عبور کند، چون یکبار با قیمت رند قبلی برخورد کرده و برگشت خورده بود، هر بار که به آن قیمت برسد از نظر روانی باز متاثر خواهد شد و شاید این برگشت چندین بار صورت گیرد.

محدوده حمایت و مقاومت استاتیک با توجه به سابقه قیمت

در نتیجه باعث ایجاد یک محدوده قیمتی شود که نماد به آن محدوده حساس بوده و این محدوده به عنوان حمایت و یا مقاومت قیمتی برای آن نماد معرفی گردد. که البته اگر قیمت پایین تر از این محدوده باشد به آن محدوده مقاومت گفته شده و اگر قیمت بالاتر از این محدوده باشد به آن قیمت حمایت گفته خواهد شد. حال شما تصور کنید در دنیای اقتصاد امروز که تمامی عوامل برآن دخیل هستند یک نماد چند تا محدوده قیمتی به عنوان حمایت و یا مقاومت دارد. این محدوده های قیمتی را حمایت و یا مقاومت استاتیک گفته می شود چرا که با گذر زمان مقدار آن تغییر نمی کند.

محدوده های قیمتی دینامیک؛ برای تعیین محدوه های قیمتی دینامیک باید ابتدا خط روند را برای حرکت قیمتی رسم کنیم و سپس از روی خط روند و محدوده حرکتی قیمت در هر گام برای قیمت کانال کشی نماییم. حال اگر حرکت صعودی باشد محدوده خط روند به عنوان محدوده حمایتی دینامیک و سقف کانال به عنوان محدوده مقاومتی دینامیک می باشد. اما اگر حرکت نزولی باشد محدوده خط روند به عنوان محدوده مقاومتی دینامیک و کف کانال به عنوان محدوده مقاومتی دینامیک می باشد. محدوده مقاومتی و حمایتی دینامیک به اندازه محدوده های استاتیک و حتی بیشتر از آنها برای تریدر ها مهم است.

ترسیم خط روند

برای ترسیم خط روند نیاز به دو پیوت همجنس معتبر می باشد، به بیان ساده تر برای ترسیم خط روند صعودی به دو کف معتبر نیاز است. و برای ترسیم خط روند نزولی به دو سقف معتبر نیاز داریم. هر کدام از حالت ها را بطور جدا گانه در زیر توضیح می دهیم. اما قبل از توضیح این دو حالت بهتر است حالتی را که نه صعودی است و نه نزولی را هم معرفی کنیک که ساید گفته می شود. پس ابتدا تعریف سه حالت نزولی، صعودی و ساید را ارائه می دهیم و سپس نحوه ترسیم خط روند در هر کدام را شرح خواهیم داد.

مفهوم خط روند و شکست آن و مشخص کردن محدوده های مقاومتی و حمایتی

روند نزولی: اگر آخرین سقف از سقف قبلی پایین تر باشد و همچنین قیمت از کف قبلی پایین تر برود، روند نزولی می شود.

روند صعودی: اگر آخرین کف از کف قبلی بالاتر باشد و همچنین قیمت از سقف قبلی بالاتر برود، روند صعودی است.

روند ساید: هر حالتی غیر از دو حالت قبلی را ساید گویند.

برای رسم خط روند در روند نزولی سقف قبلی را به سقف جدید وصل می کنیم و ادامه می دهیم. اگر سقف سوم خط روند قبلی را نشکند سقف دوم را به سوم وصل می کنیم و ادامه می دهیم، و اگر سقف جدید خط روند قبلی را شکست ولی تغییر روند رخ نداد از مبدا خط روند شکسته شده به سقف جدید وصل کرده و ادامه می دهیم. و این کار تا زمانی که روند تغییر کند ادامه پیدا می کند.

برای رسم خط روند در روند صعودی کف قبلی را به کف جدید وصل می کنیم و ادامه می دهیم. اگر کف سوم خط روند قبلی را نشکند کف دوم را به سوم وصل می کنیم و ادامه می دهیم، و اگر کف جدید خط روند قبلی را شکست ولی تغییر روند رخ نداد از مبدا خط روند شکسته شده به کف جدید وصل کرده و ادامه می دهیم. و این کار تا زمانی که روند تغییر کند ادامه پیدا می کند.

در روند ساید ما هم خط روند نزولی و هم خط روند صعودی را رسم می کنیم.

در آخر باید به این نکته اشاه کنیم که تمامی خط روند ها مهم هستند اما برخی از آنها دارای اعتبار بیشتری می باشند. بطوری که خط روند هایی که دارای نقطه برخود بیشتری هستند از اهمیت بسیار بالایی نسبت به خط روند هایی با تعداد برخود کمتر، برخوردار هستند. این نکته حتی در مورد محدوده های حمایتی و مقاومتی استاتیک نیز صادق است.

ترسیم کانال در روند های صعودی و نزولی: برای ترسیم کانال در حرکات روند دار، به موازات خط روند خطی را رسم می کنیم بطوری که قیمت در محدوده بین خط روند و خط ترسیمی قرار گیرد. همانند خط روند که با ایجاد پیوت جدید می تواند تغییر کند کانال نیز می تواند تغییر یابد. اما اگر شما خط روند نرمال شده رسم نمایید و از روی آن کانال نیز رسم شود دیگر نیاز به تغییرات زیاد نیست.

نتیجه گیری

از نظر روانشناسی وقتی که مقاومتی می شکند برای مدتی احساس می شود که دیگر با مقاومتی برخورد نخواهیم داشت.  همینطور اگر حمایتی از دست می رود این احساس که دیگر حمایتی در کار نیست ایجاد می شود. این امر باعث می شود که تغییرات قیمتی بعد از شکستن این خطوط تا مدتی به روند خود ادامه دهند، یعنی اگر مقاومت را شکسته باشند به حرکت صعودی خود و اگر حمایتی از دست رفته باشد به حرکت نزولی خود ادامه می دهد. حال از آنجایی که در تحلیل تکنیکال خط روند ها ملموس ترین و عمومی ترین و حتی نزدیک ترین حمایت ها و یا مقاومت ها هستند، اغلب توسط تریدرها رصد می شود. بررسی آنها و اینکه کی این خطوط می شکند بسیار با اهمیت بوده و شاید اولین نکته اساسی برای ترید کردن می باشد.